عکسی از فرزاد فرزین و زهرا عاملی جدید
جدیدترین عکس سالار عقیلی و همسرش جدید
تصویری قدیمی از مرتضی پاشایی جدید
مصطفی پاشایی عکس زیر را در صفحه اجتماعی برادرش زنده یاد مرتضی پاشایی آپلود کرد و نوشت :عکسی که من حدود ده سال پیش از مرتضی گرفتم… شهرک اکباتان
خواننده زنی که مجوز گرفت !! جدید
نوشین طافی خواننده این آلبوم در گفت و گویی اعلام کرد: خیلی خوشحال هستم چون این آلبوم بعد از پنج سال و زحمت های بسیاری به نتیجه رسیده است و به همین خاطر برای ما خیلی لذت بخش است.
رونمایی آلبوم تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم (20) او همچنین ادامه داد: استاد محسن کرامتی برای من نه فقط یک استاد آموزش آواز، که یک معلم معنوی است. من در محضر ایشان علاوه بر هنر آواز ایرانی، عشق و معرفت هم آموختم.به همین دلیل از ایشان درخواست کردم مثل همیشه کنارم باشد. ایشان هم در کمال استادی و تواضع پذیرفتند و در تمام آلبوم در کنار من بودند.
نوشین طافی که دانش آموخته رشته موسیقی است، آواز را نزد محسن کرامتی، پری ملکی، معصومه مهر علی و پریسا واعظی فرا گرفته است و علاوه بر حضور در آلبوم عطارنامه، در جشنواره آسیا پاسیفیک 2012 و دانشگاههای تایپه نیز به معرفی موسیقی ایرانی پرداخته است.
سلفی لیلا بلوکات با علی لهراسبی+عکس جدید
در ادامه عکس سلفی لیلا بلوکات بازیگر محبوب سینما و تلوزیون به همراه علی لهراسبی و مصطفی پاشایی را مشاهده خواهید کرد.مصطفی پاشایی برادر زنده یاد مرتضی پاشایی خواننده محبوب کشورمان هستند و علی لهراسبی یکی از خوانندگان محبوب کشورمان.
واکنش بنیامین در برابر خبر بمب گذاری در کنسرتش+عکس جدید
بنامین بهادری خواننده خوب کشورمان این روزها در لندن به سر می برد و به اجرای کنسرت مشغول است اما در اتفاقی عجیب صبح دیروز خبری مبنی بر بمب گذاری در کنسرت بنیامین منتشر شد که برای همه عجیب و باورنکردنی بود و با عکس العمل های زیادی روبه رو شد.
ساعاتی پس از پخش این خبر بنیامین عکس هایی را به همراه توضیحاتی در صفحه اجتماعی اش منتشر کرد و توضیحات کاملی را در مورد بمب گذاری نوشته است که در ادامه با هم می خوانیم.
«اینجا لندن است. روز عشق. این جغرافیا با گروه عشق…
امشب قراره با ایرانی ها و فارسی زبان های انگلستان به اصطلاح بترکانیم…
دیشب هم در وین کنسرت فوق العاده ای بود و پس از چهارده آهنگ همخوانی عالی با هموطنان ایران و ایرانی دوست، اونجا خبر دادند که پلیس اومده با خبر بمب گذاری! در کنسرت و از این دست مزاحمت هایی که تنها با یک تماس از تلفن همگانی ایجاد شد و از مردم خواستن که سالن اصلی رو ترک کنند برای چک و این حرفا…
هر چی گفتیم بمب کجا بود؟ «بمب انرژی همین مردمه.» گوششون بدهکار نبود. خلاصه دیدیم اینقدر دارن براساس قوانین پیچیده خودشون لفت می دن که وقت داره از دست می ره.
با گیتار محمد و ترومپت علیرضا رفتیم دم ورودی سالن و شروع کردیم آهنگ های پایانی رو با مردم زمزمه کردن. به جرات می تونم بگم این بخش پایانی بدون میکروفون در جمع مردم مشتاق تر و پایه تر از خودمون بیشتر از هر اجرایی سرحالمون کرد.
همینه! ما واسه از عشق خوندن در هیچ شرایطی کوتاه نمیایم. دقیقا شبیه اجراهایی که این چند روز تو خیابون داشتیم. کار خدا رو می بینید؟ انگار داشتیم تمرین می کردم واسه دیشب.
امشب هم خدا بخواد با یادآوری روز عشق ایرانی خودمون (سپندارمذگان) برای همه دنیا می خوایم لندن رو بترکونیم.
می خواستم به پلیس های دیشب بگم هر کی گفته اینجا بمب گذاری کردن راست می گه، ولی شما هرگز بمبی پیدا نمی کنید، چون کسانی در قلب ما بمب کار گذاشتند… ولی خب… زبانم ضعیفه!»
رضا صادقی از نحوه آشنایی خود با همسرش می گوید جدید
رضا صادقی و نحوه آشنایی او با همسرش
در سالهایی سیر می کنیم که چهره های قدیم به خوبی توانسته اند رگ خواب مخاطب امروز را در دست بگیرند و پا به پای آنها پیش روند. آلبوم جدید «رضا صادقی» هم مصداق واقعی همین اتفاق است که او توانسته با نگاهی عمیق در ذائقه نسل جدید محصول جدیدش را در اختیار دوستدارانش قرار دهد.
از روزهایی که نخستین آلبوم رسمی رضا صادقی در بازار موسیقی کشور منتشر شد، زمان زیادی می گذرد. اتفاق ها و فراز و نشیب های زیادی در همه این سالها سراغ این خواننده و مسیر هنری اش آمده و منحنی فعالیت های رسمی این خواننده، با بالا و پائین های فراوانی لحظه به لحظه در حال پیشرفت و حرکت رو به جلوست و همین باعث شده بتوانیم بهتر و بیشتر درباره این روند به نقد و بررسی بنشینیم.
مقایسه این سالهای موسیقی پاپ با سالهای ابتدایی و نخست اشتباهی بزرگ و نابخشودنی ست و به مرور با روی کار آمدن و همه گیرشدن اینترنت و شبکه های اجتماعی در کشور، مارکت موسیقی به فضای جدیدی پرت شد که «دانلود» بخش جدانشدنی و مهم آن لقب گرفت.
مخاطبان موسیقی دیگر به جای دست به دست کردن سی دی های خوانندگان مورد علاقه شان، همه وقت و انرژی شان را در سایت های دانلود می گذراندند و همین باعث شد اینترنت به یک باره به پاتوقی مهم برای موزیک بازها تبدیل شود.
سایت های دانلود موسیقی یکی پس از دیگری تاسیس شدند و گسترش قارچ گونه آنها باعث شد موسیقی در کشور روز به روز جدی تر و پرطرفدارتر شود. همین رویه باعث شد خواننده های مختلف با همین موج پیش بروند و حالا در عصر جدید، خیلی سخت است که بشود مخاطبان را راضی نگه داشت و هم مسیر با آنها پیش رفت.
در سالهایی سیر می کنیم که چهره های قدیم به خوبی توانسته اند رگ خواب مخاطب امروز را در دست بگیرند و پا به پای آنها پیش روند. آلبوم جدید «رضا صادقی» هم مصداق واقعی همین اتفاق است که او توانسته با نگاهی عمیق در ذائقه نسل جدید محصول جدیدش را در اختیار دوستدارانش قرار دهد. چند هفته پس از انتشار این اثر سراغ این خواننده رفتیم و این بار از زاویه ای جدید با او گپ زدیم: «جهان رضا صادقی قبل و بعد از ازدواج». گفتگویی جالب و صحبت هایی که صادقی برای اولین بار حاضر شده بود درباره آنها به اظهارنظر بپردازد. خروجی این گفتگو هم خروجی جالبی شد که در ادامه می خوانید…
بیا در این گفتگو فقط درباره دنیای جدیدت حرف بزنیم. از روزی که وارد فضای خانواده و تاهل شدی. موافقی؟
حتما. چرا که نه. من هنوز در این باره در هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام. بدم نمی آید در این باره حرف بزنم.
من خوشبختانه در سالهایی که مجرد بودی هم چند باری با تو دیدار داشتم و زندگی ات را از نزدیک شاهد بودم. حالا هم که وارد فصل جدیدی از زندگی ات شده ای، دوست دارم درباره تفاوت این دو جهان متفاوت حرف بزنی. جهان رضا صادقی در دوران مجردی با این روزهایش چقدر فرق کرده؟
رضا صادقی دوران مجردی تفکرات، باورها و ایدئولوژیهایش همین بود ولی بی تعارف اگر بخواهم به شما بگویم به قدری در و دروازه زندگی اش باز بود که بعضا هر فرد نالایق و نارفیقی می توانست به زندگی من ورود پیدا کند و این نوع رفتارهای من با آدم های مختلف را باید نقطه ضعف آن دورانم بدانیم. برخی حاشیه های ناخواسته در همین موارد باعث شد در مقطعی مشکلاتی را به خود ببینم و شرایط بدی پیش آمد. ولی الان به لطف خدا و داشتن یک خانواده خوب و همسرم، توانستم محیط آرام و لذت بخشی را در زندگی ام داشته باشم.
نکته اینجاست که زندگی شخصی تو این روزها خیلی حالت بسته ای دارد و کمتر پیش می آید در مورد زندگی ات جایی حرف بزنی.
رضا صادقی خواننده با تفکرات شخصی اش، یک شخصیت است و رضا صادقی که شخصیت دوم اش به نوع مرد خانه و پدر یک فرزند است، کاراکتری جداگانه از هم اند. این دو شخصیت هرگز نباید با هم قاطی شوند. شخصی نگه داشتن زندگی ام دلیل ویژه ای ندارد و فقط دوست دارم زندگی شخصی من، مال خودم باشد. دوست ندارم برای دیده شدن بیشتر دست به هر کاری بزنم. این رفتارها بعضا اتفاق اتفاده و نتایج اش را هم دیده ایم.
حریم خانوادگی من هم حریم خصوصی و مهمی برای من است و از آنجایی که ذاتا آدمی با خصوصیات سنتی و ایرانی هستم، دوست دارم برخی اصول را رعایت کنم. مثل همه خانواده های ایرانی که این قبیل اتفاقات برایشان از اهمیت بالایی برخوردارند. فضای شخصی زندگی من به عنوان مرد خانواده و پدر یک فرزند، سرشار از تفکرات اصیل ایرانی است. البته نه تفکرات سنتی قدیمی و کهنه که بعضا شاهدش هستیم. منظور من این بود که سعی کرده ام در ارزش گذاری های معمول، خانواده ام را در اولویت قرار بدهم. حریم خانواده من باید از فضای کاری و هنری ام جدا باشد.
جایی گفته بودی که همسرم بهترین خانمی هستند که می توانستم داشته باشم. این جمله درست از شما منتقل شده بود؟
همه دختران و خانم های ایرانی ویژه هستند. این را بابت تعارف نمی گویم و واقعا به این موضوع اعتقاد دارم. اینکه می گویم همسرم بهترین خانمی هستند که می تواند به عنوان شریک زندگی در کنار من باشد، دلیلش رفتارها و خصوصیات خاص من است. بخاطر جهان ویژه ای که من داشتم و دارم. حواشی و حوالی خاص من و فضای کاری ام. شاید کمتر کسی بوده که می توانست تحمل کند این شرایط را و همدل باشد با من.
آن اوایل زندگی ام، اتفاقات و ماجراهای وحشتناکی از طریق دوروبری ها و آنهایی که هم می شناختم و نمی شناختمشان رخ داد که واقعا سخت و دردناک بود. کمتر کسی می توانست آن اوضاع را تحمل کند و بپذیرد و از همه مهم تر با من همراه باشد. قطعا همسرم بهترین انتخاب برای من بود.
نکته دیگری هم که هست این است که من اعتراف می کنم که در زندگی شخصی ام، رفتارها و اخلاقیات بچه گانه زیادی دارم. یعنی زود می رنجم و ناراحت می شوم و زود خوشحال می شوم. همسرم درواقع مادر دو بچه است. هم من و هم «تیارا».
سوال مهم این مصاحبه هم این می تواند باشد که گفته می شود شما و همسرتان در یک کنسرت با هم آشنا شده اید و همان آشنایی منجر به ازدواج شما شده است. این موضوع تا به حال هرگز از سوی تو باز نشده است. امکانش هست تا جایی که برایت مقدور است در این باره حرف بزنی؟
بله این موضوع را تائید می کنم.
واقعا؟ من فکر می کردم شایعه است…
نه. این موضوع صحت دارد. من در کنسرتی که در آلمان برگزار کردم، ایشان همراه با خانواده شان حضور داشتند. من یک آشنایی قدیمی با پدر همسرم داشتم. ایشان بازیکن قدیمی تیم ملی هندبال ایران بودند. بواسطه ایشان در کنسرتم حضور پیدا کردند و اولین چیزی هم که در مواجهه نخست بین من و همسرم بیشتر از همه برای من مهم بود و باعث شد جذب شوم، شادابی و در عین حال متانت ایشان بود.
دوست دارم بدانم در دورانی که «رضا صادقی» عاشق شده بود، کدامیک از آثار و قطعاتش در آن حس و حال ساخته شده است؟ خودم برای شنیدن جواب این سوالم خیلی هیجان دارم.
شاید همین قطعه «عاشق شدم» در آلبوم آخرم. چون بعضی اوقات برخی عاشقانه ها برایت خلق می شوند که تو برایشان هیچ برنامه ریزی و آینده نگری ای نداری. آن حساس هم زیباست ولی وقتی عاشقانه هایی برایت پیش می آیند که برایت مهم اند و تو برایشان برنامه داری و زندگی ات به این عاشقانه گره می خورد، دیگر بحث اش خیلی فرق می کند.
آن عاشقانه ها هم زیبا هستند و هم ترس دارند. هم زیبا هستند و هم هیجان دارند. هیجانی شیرین و البته دلهره آور. همه چیزش عجیب و غریب است و اصولا آن احساس را نمی شود زیاد در قالب واژه ها بیان اش کرد.
و این احساس بعد از ازدواج در تو تثبیت شده و در آلبوم آخر نمود پیدا کرده است؟
من قبل از ازدواجم، به شدت دور و برم شلوغ بود و با اینکه خیلی آدم های بیشتری در کنارم بودند، من در اوج شلوغی اطرافم، بسیار تنها بودم. یک تنهایی غم انگیز و خاص. یک وقتهایی آدم باید غصه بخورد از اینکه چرا در بعضی جمع ها تک مانده و حرفی برای گفتن ندارد.
چون حرفی برای گفتن نداری یا حرفی برایت ندارند. حالا بعد از ازدواجم احساس می کنم تنهایی هایم پر شده و چون از همان ابتدا من و همسرم تصمیم مان برای ازدواج و زندگی مشترک بود، شروع کردیم و مستقیم رفتیم سر زندگی مان. یعنی زندگی ما جوری نبود که ازدواج کنیم و جلو برویم ببینیم چه اتفاقی می افتد. نگاه ما از اول برایم سخت بود.
پذیرش برخی چیزها به هر حال کمی زمان می برد. پیش از ازدواج ام فردی بودم آزاد و رها و روزهای اول احساس می کردم مقید هستم. روزهایی که اگر همسرم نمی توانست افکارم را درک کند، واقعا نمی دانم چه اتفاقی قرار بود بیفتد. ولی بعد از یک مدت دیدم نه. با مثال اگر قرار باشد حرفم را بگویم مثل این می ماند که انگار یک نفر در حال مرتب کردن شمشادهای کنار خیابان است. فکر می کنی شمشادها در حال فریاد کردن هستند ولی در آخر می بینی که چقدر مرتب وزیبا شده اند. من همان سبزی و شمشادهایی بودم که الان احساس می کنم مرتب شده ام.
و نقطه اوج این احساس هم به دنیا آمدن دخترت بوده که عکسهای منتشرشده از تو نشان می دهد که این روزها خیلی برای تو روزهای زیبا و لذت بخشی هستند.
هیچ پدری وجود ندارد که درگیر فرزندش نباشد. ولی چون من همیشه رویای پدرشدن ام با یک دختربچه بود، و حالا دارم همه آن رویاهای چندین ساله ام را زندگی می کنم. مثل بچه ای که از اول سال به او می گویند که اگر شاگرد اول بشوی تو را یک روز کامل می بریم شهر بازی و می توانی یک روز کامل بازی کنی. وقتی آخر سال می شود و او را به شهربازی می بری نمی داند چکار می کند ولی اوج لذت اش است. من هم الان دقیقا در آن حالت قرار دارم. «تیارا» راه می رود، می خندد، گریه می کند… اینکه از پوست و خون من است. از اندیشه و فکر و احساس ماست که همه این ها یک حس ملموس و ویژه است. یک رویای تحقق یافته است.
هیچوقت به این سوال جواب ندادی که همسرتان کدامیک از آثار و قطعات تو را بیشتر از بقیه آثارت دوست دارد؟
همسر من بیشتر در خارج از کشور زندگی کرده. ولی چیزی که خیلی متوجه ام کرد و فکرم را درگیر خود کرده این است که برخلاف خیلی ها ایشان نه «وایسا دنیا» و «مشکی رنگ عشقه» انتخاب اولشان نبوده. بیشتر «خدا رو دوست دارم» را می پسندیدند و اعتقاد داشتند که برایشان جالب بوده که یک نفر تعریف درستی از خدا داشته است.
حالا اینکه چقدر درست یا اشتباه انتخاب کرده اند را نمی دانم ولی فکر می کنم وجه مشترکی که در من و همسرم هست این است که نه منو نه او دوست نداریم در رفتارهایمان کلیشه ای وجود داشته باشد.
در آلبوم جدید چطور؟
قطعه «دلواپسی» دلیلش را هم واقعا نمی دانم…
آخر این مصاحبه قرار است چگونه تمام شود؟
شایعه خبر فوت رضا صادقی تکذیب شد! جدید
در شبکه های ارتباطی مانند واتس آپ خبری مبنی بر فوت ناگهانی رضا صادقی خواننده خوش نام و محبوب ایران در حال انتشار می باشد که این خبر اینگونه اعلام شده که رضا صادقی در مسیر کرمان که برای کنسرت خود به این مکان عزیمت کرده بوده در راه سیرجان تصادف و جان خود را از دست داده است.
ما به وسیله یکی از نزدیکان به مدیر برنامه های آقای رضا صادقی پیگیر شده و متوجه شدیم این خبر شایعه ای بیش نبوده و کاملا تکذیب میشود.
امیدواریم از انتشار این شایعات جلوگیری شود تا نگرانی و اضطراب به مردم عزیز ایران وارد نگردد.
تصاویر احسان خواجه امیری در جشن تولد 30 سالگی اش جدید
خواندگی رضا یزدانی از کجا شروع شد ؟ جدید
خواندگی رضا یزدانی از کجا شروع شد ؟
همه آدم ها از گرفتن هدیه خوشحال می شوند، اما بعضی از هدیه هاست که سرنوشت زندگی ما را تغییر می دهد، نمونه آن هم هدیه ای بود که رضا یزدانی در دوران دانشجویی اش از دوستی گرفت و باعث شد که خواننده شود.
از دندان پزشک شدن فرار کردم
به خاطر حرفه پدرم، «دندان پزشکی» موضوع تحصیل در خانواده مان حرف اول را می زد. پدرم به شدت به تحصیلات اهمیت می داد، اما من به شدت از درس و مدرسه فراری و شیفته خوانندگی بودم. آرزو داشتم که تمام وقتم را با موسیقی بگذرانم؛ اما جو جامعه ما در آن شرایط، به دلیل جنگ، به گونه ای نبود که بخواهم به سمت موسیقی بروم. به همین خاطر، بیشتر وقتم را با ورزش، به ویژه فوتبال، می گذراندم.
انصافا هم دروازه بان خوبی بودم و سال ها گلری می کردم، تا این که زمان دانشگاه شد. یکی از دوستانم از آلمان گیتاری برقی را برایم سوغات آورد. در آن زمان، گیتار در ایران خیلی کم بود و چون قیمت بسیار بالایی داشت ،من با پول توجیبی ام نمی توانستم از عهده خرید آن برآیم. پدرم هم، چون تاکیدش بر درسم بود، زیر بار خریدن گیتار برای من نمی رفت. در هر حال، گیتاری که دوستم برایم خرید جرقه نوازندگی را در من زد و باعث شد به شکل جدی موسیقی را دنبال کنم.
دندان پزشک تجربی ام
تابستان ها، چون اوقات فراغتم زیاد بود، به عنوان دستیار با پدرم همکاری می کردم و در آن مدت آن قدر پیشرفت کردم که به اندازه یک دندان پزشک تجربی از عهده کارها بر می آمدم. هیچ وقت یادم نمی ورد وقتی پدرم کار جراحی را انجام می داد ،بخیه هاش را انجام می دادم. با این حال، هیچ علاقه ای به این کار برای شغل آینده ام نداشتم؛ به همین خاطر، تصمیم گرفتم که در دانشگاه، رشته ای دیگر درس بخوانم و بعد از آن هم به فراگیری موسیقی پرداختم.
ترانه، شناسنامه کار من است
هر خواننده ای شیوه و دیدگاه خودش را در انتخاب ترانه دارد. من دوست دارم ترانه هایی که اجرا می کنم بیانگر تفکراتم باشد، به همین خاطر در زمینه ترانه بسیار سخت گیر هستم. به نظرم، ترانه مهم ترین بخش یک آهنگ است. من در یک آلبوم برای انتخاب یک ترانه، بیچاره می شوم. واقعا برای انتخاب ترانه زحمت می کشم، مخصوصا الان که دیگر با یک ترانه سرا کار نمی کنم و از ترانه سراهای گوناگون ترانه می گیرم. به نظرم «ترانه» شناسنامه یک کار است و این همه زحمت برای انتخاب سوژه ترانه به نتیجه ای که به دنبال دارد، می ارزد.
پاداش سرکشی
اگر به من بگویند پررنگ ترین خصوصیات اخلاقیت چیست؟ بی تردید می گویم قدرت ریسک پذیری ام. در طول این سال ها، همیشه سعی کردم دست به ریسک بزنم و می خواهم تا آخر عمرم هم با ریسک های بزرگ، زندگی کنم و ترسی هم از این بابت ندارم. اعتقاد دارم کسی که در عالم هنر ریسک نکند خیلی زود فراموش می شود و سرکشی و خطرکردن است که باعث ماندگاری یک هنرمند می شود!!
پانزده سال در اوج
من از سال 78 به واسطه آلبوم «شهر دل» وارد عرصه موسیقی شدم و حالا با گذشت پانزده سال، شاید جزو معدود خواننده هایی باشم که هنوز مانده ام و کار می کنم و نه تنها نسبت به آن دوران شروع کارم، افتی نداشتم، بلکه پیشرفت هم کردم. شاید دلیل این موضوع به این خاطر است که موسیقی ام را در یک سطح نگه نداشتم و بنا به شرایط روز جامعه آن را جلو بردم و تغییرات زیادی را در ترانه، ملودی و تنظیم آن ایجاد کردم.
مسعود کیمیایی از من قول گرفت
آشنایی من با مسعود کیمیایی نقطه عطف زندگی من به شمار می رود، چرا که همکاری او باعث شد من مسیر متفاوتی را در عرصه موسیقی و به دنبال آن در بازیگری طی کنم. او فضای موسیقی را به خوبی می شناسد و به همین جهت دقیقا می داند که در فیلمش باید از چه موسیقی ای استفاده کند، هیچ وقت یادم نمی رود وقتی فیلم حکم در آستانه اکران بود، ایشان گفتند که طی یادداشتی نظرشان را در مورد من می نویسند، ایشان در آن یادداشت نوشتند: «صدای رضا یزدانی، صدای نسل امروز ماست.» وقتی خواست امضا کند، مکث کرد و گفت: «رضا شیش و هشت نخونی آبرومون رو ببری!» دارم امضا می اندازم پای اسمت، همان جا بود که در چشم های استاد نگاه کردم گفتم خیالتان راحت راحت باشد. کاری نمی کنم شرمنده شوید.
تماشاگر قهار فیلم هستم
به سینما و تماشای فیلم همیشه علاقه داشتم و فیلم دیدن جزو برنامه های ثابت زندگی من است. از این جهت من را می توان تماشاگر قهار فیلم دانست. آرشیو بسیار مفصلی از فیلم های مطرح دنیا دارم. معمولا فیلم ها را در سبک و سیاق های مختلف دنبال می کنم. این موضوع باعث می شود که با فیلم ها در سبک های مختلف آشنا شوم و در جریان آثار روز دنیا قرار بگیرم.
آدم خاطره بازی هستم
من آدم خاطره بازی هستم و نوستالژی در زندگی ام نقش پررنگی را ایفا می کند. فکرکردن به چیزهای قدیمی به من حس آرامش و امنیت را منتقل می کند. آدم از مرز چهل سالگی که رد می شود، حس نوستالژی اش بیشتر گل می کند و احساس می کند، قدیم ها چقدر بهتر بود. برای من بافت قدیمی خانه ها جذاب تر از آپارتمان های امروزی هستند. ترانه برج را که خواندم، گوشه هایی از ذهنم همین بود که این ساختمان های بلند در ته کوچه های باریک قدیمی چه می خواهند. آنها بخشی از هوای تنفس و چشم انداز مرا گرفته اند.
گاهی وقت ها که دلم می گیرد ناخودآگاه سر از منطقه های قدیمی تهران در می آوردم. با زل زدن به این ساختمان خاطرات قدیم جلوی چشمم رژه می رود و حالم خوب می شود. وقتی ترانه لاله زار را می خواندم با تمام وجودم واژه به واژه آن ترانه را حس می کردم هرچند که سن من به دوران طلایی لاله زار نمی رسد اما خاطرات طلایی از آن دوران در ذهنم حک شده است.